سرویس سیاست مشرق – کارگزاران یکی از احزاب شبهه اصلاحطلبی است که بعد از دولت ششم پای به عرصه سیاسی کشور گذاشت. کارگزاران به عنوان یک حزب دولت ساخته در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری کارنامه جالب توجهی از خود به نمایش گذاشته است. در این مقال به بررسی برخی از کنشهای انتخاباتی این گروه سیاسی در داخل اردوگاه اصلاحطلبان میپردازیم.
انتخابات سال 88؛ رکبی که کرباسچی به یکی از سران فتنه زد
این طیف سیاسی فعالیت ویژه و البته هوشیارانهای در دوران انتخابات سال 88 از خود نشان داد. کارگزاران کاندیدای خود را در دوره دهم ریاست جمهوری حسن روحانی معرفی کردند. اما حزب با اختلافات جالب توجهی یکباره پشت اصلاحات قرار گرفت و به نوعی در زمینه مهندسی انتخابات سال 88 برای روی کار آمدن کاندیدای خود برنامه جالبی را مورد اجرا قرار گرفت.
حضور کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران به عنوان حامی کروبی و به یکباره رای دادن به طور علنی به میرحسین موسوی در چارچوب مدیریت کارگزاران در این دوره قابل توجه است. کارگزاران سپس با تحولات جدیدی روبرو شد و با استعفای محمد هاشمی و افزوده شدن عناصر لیبرال، به نوعی تفکرات لیبرالی در این حزب حاکم شد.
انتخابات سال 92؛ وقتی کارگزاران عارف را کاندیدای بدلی خواند
عارف در انتخابات سال 92 به عنوان کاندیدای انصرافی از دور رقابت خارج شد تا حسن روحانی بتواند یک تنه به عنوان کاندیدای جریان اصلاحات در صحنه باقی بماند و تمام آرای این جریان را در سبد رای خود داشته باشد. اما فرایند کنارهگیری عارف به چه صورت بود؟ عارف پیش از دیگر نامزدهای اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم اعلام نامزدی کرده بود اما طیفی از اصلاحطلبان به دنبال نامزدی دیگر بودند، از عارف بهعنوان «اصلاحطلب بدلی و قلابی» و «تحریکشده نهادهای امنیتی» یاد کردند.[1]
عارف خود درباره برخوردی که این طیف سیاسی اصلاحطلب با وی در جریان انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری صورت گرفت، چنین سخن میگوید: «برچسبهایی هم به من زده شد، اصلاً جواب، ندادم ازجمله اینکه گفتند عارف زود اعلام کاندیداتوری کرده، جواب ندادم. گفتند اصلاحطلب بدلی است جواب ندادم. هرچه گفتند را با نگاهی که به آینده داشتم جواب ندادم.»[2]
کرباسچی و زیباکلام از جمله فعالان سیاسی این طیف بودند که آشکارا با برچسبهای متعدد عارف را از صحنه دور میکردند.
غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران در پاسخ به این سوال که برخی از اصلاح طلبان (عارف) ادعا کرده اند کارگزاران به صورت مستقل عمل می کند و با دیگر گروهها هماهنگ نیست؛ یادآور شد: «کارگزاران با سایر مجموعه اصلاحات هماهنگ است اما بله ممکن است با کسانیکه اخیرا ادعای اصلاح طلبی کرده اند و جزء اصلاح طلبان بدلی هستند هماهنگ نباشد.»[3]
از جمله این موارد میتوان به ماجرای سخنرانی عارف در یزد اشاره کرد که در اثنای آن برخی با شعار «روحانی دوستت داریم» تا مشروعیت و مقبولیت عارف به عنوان گزینه اصلاحطلبان زیر سئوال برود. آخر کار نیز عارف با فشار برخی از صحنه رقابت با کاندیدایی که مورد حمایت اصلاحات بود کنار رفت.
انتخابات سال 96؛ روحانی به سرنوشت عارف دچار میشود؟
پس از برگزاری اولین مناظره تلویزیونی که ضعف حسن روحانی در آن نمایان شد و اسحاق جهانگیری توانست به عنوان کاندیدای ضربهگیر بهتر عمل کند تا جایی که فردای مناظره روزنامههای اصلاحطلب تیتر زدند «زلزله جهانگیری»، «توفان جهانگیری»، خود به خود نقش حسن روحانی در ماجرای انتخابات کم رنگ تر و جهانگیری بیشتر شد و جای اصلی و بدلی در این ماجرا به نوعی تغییرکرد.
درست مشابه اتفاقی که در سخنرانی عارف در یزد افتاد در کرمان نیز عدهای در سخنرانی روحانی شعار « اسحاق دوستت داریم» سر دادند و از کاندیداتوری معاون اول روحانی حمایت کردند. در این میان بازهم کرباسچی به عنوان عنصری قابل توجه در مصاحبهای بیان کرد که « روحانی از ابتدا هم اصلاحطلب نبوده است.» [4]
در جریان سخنرانی روحانی در روز کارگر نیز عدهای به صحن مرقد امام راحل رفته و با شعار « عزاست عزاست امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر رو به فناست امروز» سخنان روحانی را قطع کردند تا حدی که مجری مراسم شعار دهندگان را تهدید کرد. برخی از کارشناسان سیاسی این واقعه را مشروعیتزدایی از روحانی در جریان اصلاحات میدانند. اگرچه انتقادات نیز نسبت به عملکرد دولت وی بیسابقه است و اینطور پیشبینی میشود که روحانی به عنوان اولین رئیس جمهور تک دورهای شناخته شود اما در عین حال این ماجرا پروژه کلید خوردن «عبور از روحانی» توسط محافل امنیتی و سیاسی درون دولت و حلقه حامیان ( حزب کارگزاران) را تداعی میکند.[5]
گفته میشود احتمالا حزب کارگزاران سازندگی با کمک محافل امنیتی درون دولت، از یک سو در صدد سوق دادن اصلاحطلبان به عبور از روحانی است و از سوی دیگر، راهبرد به ستوه آوردن روحانی برای کنارهگیری را دنبال میکند.
این تحرکات سیاسی به صورتی است که در طول انتخاباتهای دورههای گذشته جریان اصلاحات از هویت و ایدئولوژی رادیکال خود دور شده و به نوعی به شیوه کارگزاران و تکنوکراتها به شیوه پراگماتیسم صرف عمل میکند. درواقع به نظر میرسد که در این روند کارگزاران در حال مهندسی اصلاحطلبان هستند تا حدی که شیوه این جریان سیاسی 180 درجه تغییر کرده و آنان هویت خود را در این جهت فراموش کرده و حتی کاندیدای خود نظیر عارف را به کاندیدای اجارهای ترجیح میدهند.